
to boukan
برای دیدن تصاویر برروی لینک تصویرمربوطه کلیک نمایید:
نمایی زیبا از شهر بوکان
فروردین 1388 (سد روستای تازه قلعه در حال ساخت)
سد شهید کاظمی بوکان فروردین ۱۳۸۸
باغ سیب (روستای چاورچین)۱
باغ سیب(روستای چاورچین)۲
تصویر بوکان در سال 1330
شهر بوکان
دومین شهر پر جمعیت
استان آذربایجان غربی
و مرکز
شهرستان بوکان
است. در سال 2006، جمعیت این شهرستان ، 225،391 نفر بود
زبان مردم این شهر
کردی است.
روایات زیادی در مورد ریشه نام این شهر وجود دارد از مشهورترین
آنها این است که در قدیم مردم این شهر در هنگام مراسم عروسی به
چشمه آب بزرگ و مشهور این شهر که کردها آن را "ههوزه
گهوره" (Hewze
Gewre)
به معنی «آبگیر بزرگ» مینامند، (و این چشمه به صورت
چشمهای جوشان است که آب آن از سفرههای زیرزمینی تأمین
میشود؛) میآمدند و از آنجا که به
کردی واژه
"بوک"، به معنی عروس است این منطقه را که بعدها به شهر تبدیل
شد "بوکان" (جمع بوک = عروس ها) نامیدند.
اما این نظریه تنها در صورتی درست است که ما این اسم را با
لهجه فارسی تلفظ کنیم یعنی "بوکان
Bookan"،این
در حالی است که ساکنین این شهر و اکثر مردم
کردزبان
آن را بصورت "بوکان
Bokan"
ادا مینمایند.
نظریه دیگر در مورد وجه تسمیه شهر چنین است: شهر بوکان به
دور چشمه بزرگ ههوزه گهوره شکل گرفته است و به
چنین چشمههایی در زبان کُردی "کانی
Kani"
گفته میشود. همچنین واژه "بو
Bo"
در زبان کردی کاربردهای مختلفی دارد که اغلب در شکل ترکیبی به
کار برده میشود؛ مانند بو کوی؟(کجا؟)
اما چگونگی ترکیب این کلمات و شکل گیری واژه بوکان بر اساس این
نظریه چنین است: در زمانهای قدیم هنگامیکه زنان قصد شستن
وسایل خانه را داشتند آنها را با خود برداشته و به سمت رود یا
چشمهای در نزدیکی محل اقامتشان بوده میبردند و در آنجا
کارشان را انجام میدادند. به همین ترتیب اهالی ساکن اطراف
بوکان، جهت شستن و نظافت ظروف و وسایل خود به طرف این کانی یا
حوض
میرفتند و هنگامی که کسی سراغ نفری را که جهت انجام این امور
به "کانی" رفته بود، میگرفت، نزدیکان وی در پاسخ میگفتند:
"او به کانی رفته است" و به زبان کردی "چوه بوکانی" یعنی به
"چشمه" رفته است. بدین ترتیب واژه "بوکانی" به افرادی گفته
میشد که رفت و آمد زیادی را به "کانی" مزبور انجام میدادند
و سپس کم کم در آنجا ساکن شدند.
امروز ههوزه گهوره، در مرکز شهر واقع است و با آب گوارا و بی
پایان خود آب تمام شهر را تأمین میکند. و نزد اهالی شهر از
نوعی دلبستگی و جایگاه خاصی برخوردار است.
شهر بوکان با اینکه تاریخ مدونی ندارد، اماطبق کشفیات
باستانشناسی سال1350که
توسط وزارت فرهنگ آن زمان به ثبت رسیده است، معلوم می گردد که
سه هزار سال پیش در این محل أبادی وجود داشته است.با مراجعه به
30فقره
آثار مکشوفه باستانی بوکان واطراف آن وهمچنین وجود تنورهام خرد
شده وگورهای بسیار دراعماق زمین برقدمت این نواحی می توان پی
برد.
بوکان به پادگاه اشکانیان وساسانین نیز منتسب می باشد.زیرا تپه
های خاکستری نشانگر آتشکده های عهد زرتشت می باشد.
بوکان تا51سال
پیش قصبه ای بیش نبوده وتاریخ مهاباد(ساو جبلاغ مکری)بوده
است.بنابر این سوابق تاریخی این شهر راباید تاحدودی درتاریخ
مهاباد جستجوکرد.
بوکان درزمان ناصرالدین شاه روستایی بیش نبوده است.این روستا
دارای دوازده خانوار(60-100)نفر
جمعیت بوده که خانه های خودراپیرامون چشمه پرآب ساخته بودند.
درسال1327بوکان
تبدیل به شهر می شود وشهرداری درآن تأسیس شد.
درجنگ جهانی اول بوکان دست روسها بود وپس از انقلاب اکتبر
وتخلیه ایران ازقوای روس، ترکهاجان روسها راگرفتند وتا پایان
جنگ، بوکان در اشغال آنها بود.
مردم بوکان کرد،وزبان آنهاکردی می باشدوتا سال
1329شمسی
در حدود یکسدخانوار کلیمی درشهر بوکان وروستاهای تابعه سکونت
داشتند.کلیمان در میان خودبه زبان عبری صحبت می کردندوبه
زبانهای کردی، فارسی وترکی نیز آشنایی کامل داشتند.روزهای شنبه
راتعطیل کرده وبرای انجام مراسم مذهبی به کنیسه می رفتند.با
تشکیل کشور اسرائیل درسال
1329شمسی،
همه کلیمیان ساختمانها واموال واثاثیه خود را فروخته وبه
فلستیل اشغالی مهاجرت نمودند.
درحال حاضر،شهر بوکان مرکز شهرستان بوکان بوده ودرسال1315شخصی
به نام عزیزخان حیدری به سمت اولین بخشدار بوکان منصوب شد.
خاستگاه اولیه بوکان درپیرامون چشمه پر آب آن بود.درحدود115سال
پیش مرحله ای از جذب جمعیت وتوسعه آبادی دراطراف هسته اولیه
آن(قلعه سردار، مسجد جامع واستخر) آغاز شد.
مرحله دوم گسترش بوکان حول هسته اولیه وعمومأ درامتداد شمال
وجنوب تشکیل یافته وباعث پدید آمدن قصبه بوکان شده است.این
مرحله دراوایل سلطنت محمد رضا شاه ودربحبوحه جنگ دوم جهانی(1320ه.ش)آغاز
شده وتاحدود سال
1346ادامه
پیدا کرده است.
مرحله سوم توسعه شهری که سال1346آغاز
وتاحدود سال
1355ادامه
پیداکرده است، ازاین تاریخ آهنگ رشد شهر سریعتر شده وبه علت
وجود عوامل باز دارنده توسعه از قبیل رودخانه وارتفاعات درقسمت
غرب وشرق بوکان، این توسعه اکثراً درجهت خط معینی در امتداد
شمال جنوب شکل گرفته است.
درآغاز این مرحله جمعیت بوکان9357نفرودرسال1355در
حدود
20407
نفربوده است. مرحله بعدی توسعه ازحدود سال1355وبویژه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، باشدت بیشتری ادامه پیدا
کرده است.
طبق سرشماری عمومی آبان1365شهر بوکان، بدون احتساب
روستاهای(امیر آباد، علی آباد وگلتپه) دارای 67998نفر جمعیت
و11960 خانوار بوده است.
براساس آمار گیری نفوس ومسکن سال 1375،شهربوکان همراه روستاهای
مجاوردارای120020نفرجمعت و20792خانوار سرشماری شده است.
بوکان در ویکی پدیا
نام شهر
روایات زیادی در مورد ریشه نام این شهر وجود دارد از مشهورترین آنها
این است که در قدیم مردم این شهر در هنگام مراسم عروسی به چشمه آب بزرگ و
مشهور این شهر که کردها آن را «حهوزه گهوره» (Hewze Gewre) به
معنی «آبگیر بزرگ» مینامند، (و این چشمه به صورت چشمهای جوشان است که
آب آن از سفرههای زیرزمینی تأمین میشود؛) میآمدند و از آنجا که به کردی واژه «بوک»، به معنی عروس است این منطقه را که بعدها به شهر تبدیل شد «بوکان» (جمع بوک = عروسها) نامیدند.
اما این نظریه تنها در صورتی درست است که ما این اسم را با لهجه فارسی
تلفظ کنیم یعنی «بوکان Bookan»، این در حالی است که ساکنین این شهر و اکثر
مردم کردزبان آن را بصورت «بوکان Bokan» ادا مینمایند.
در نظریهای دیگر، گفته میشود که به هنگام حمله سپاه مغول به این
مناطق، یکی از فرماندهان سپاه چنگیز، نام خود (بوکان) را بر روی این
روستای کوچک (در آن زمان) نهاد. گفته میشود کوهی در مغولستان به نام بوکان
وجود دارد که از همین فرمانده چشمه میگیرد.
نظریه دیگر در مورد وجه تسمیه شهر چنین است: شهر بوکان به دور چشمه بزرگ حهوزه گهوره
شکل گرفتهاست و به چنین چشمههایی در زبان کُردی «کانی Kani» گفته
میشود. همچنین واژه «بو Bo» در زبان کردی کاربردهای مختلفی دارد که اغلب
در شکل ترکیبی به کار برده میشود؛ مانند بو کوی؟(کجا؟)
اما چگونگی ترکیب این کلمات و شکل گیری واژه بوکان بر اساس این نظریه
چنین است: در زمانهای قدیم هنگامیکه زنان قصد شستن وسایل خانه را داشتند
آنها را با خود برداشته و به سمت رود یا چشمهای در نزدیکی محل اقامتشان
بوده میبردند و در آنجا کارشان را انجام میدادند. به همین ترتیب اهالی
ساکن اطراف بوکان، جهت شستن و نظافت ظروف و وسایل خود به طرف این کانی یا حوض
میرفتند و هنگامی که کسی سراغ نفری را که جهت انجام این امور به «کانی»
رفته بود، میگرفت، نزدیکان وی در پاسخ میگفتند: «او به کانی رفتهاست» و
به زبان کردی «چوه بوکانی» یعنی به «چشمه» رفتهاست. بدین ترتیب واژه
«بوکانی» به افرادی گفته میشد که رفت و آمد زیادی را به «کانی» مزبور
انجام میدادند و سپس کم کم در آنجا ساکن شدند.
امروز حوض گوره (حهوزه گهوره)، در مرکز شهر واقع است و با آب گوارا و
بی پایان خود آب نیمی از شهر را تأمین میکند. و نزد اهالی شهر از نوعی
دلبستگی و جایگاه خاصی برخوردار است.
محلات
محلهها و معابر اصلی شهر بوکان |
میدان فرمانداری، سهراه سنگینی، کوچههای مام صاحبی،
بیمارستان سابق، خیابان مولوی شرقی، مسجد نبی، کلتپه، شهرک فرهنگیان،
عشایر، کوی محمدیه، کوی فرهنگیان، جاده حصار، خیابان ورزش، کمربندی،
ساحلی، ابوذر، باغ قاضی، دادگاه، قله، کلهرآباد، نساجی، علیآباد،
اسلامآباد، امیرآباد و سیدشکره |
تاریخچه شهر